پادکست تعریف از عنصر آتش

 شناخت و تعریف از عنصر ارکانی آتش

تعریف از عنصر آتش، جرمى يكسان كه جايگاه طبيعى آن بر فراز همه اجرام عنصرى مى‏باشد، مكان طبيعى آن (بخش انتهايى عنصر آتش) سطح مقعر فلك است، كه عالم كون‏ و فساد بدان منتهى مى‏گردد. اين، سبكى مطلق عنصر آتش مى‏باشد. طبيعت آتش، گرم و خشك است.
نقش عنصر آتش، بين موجودات ايجاد نضج (پختگى) و لطافت بين آنها و علاوه بر آن، با آميختن و جريان بين موجودات، باعث نفوذ عنصر هوا بين عناصر مى‏شود ، نقش ديگر آتش، شكستن خلوص سردى دو عنصر سرد (آب و زمين) و كشاندن آن دو از محيط عنصريت (ناسازگارى) به سمت مزاجيت (سازگارى بين عناصر) مى‏باشد.
مؤلف كتاب عيار دانش گويد: بعضى در يبوست نار شكّى كرده‏اند و گويند: چون يبوست را تعبير بدان كرده‏اند كه يبوست كيفيتى باشد كه جسم به سبب آن به دشوارى قبول شكل نمايد، لازم آيد كه آتش را يبوست نبود. براى آن كه چون آتش در غايت حرارت است و هر جا حرارت بيشتر باشد، لطافت زياده بود و هرجا لطافت زياده باشد قبول شكل آسان‏تر، پس لازم آيد كه آتش را يبوست نباشد.
جواب از اين شكّ چنين گفته‏اند كه آتش صرف، مسلّم نيست كه قبول شكل و ترك شكل را به آسانى كند. چه اين آتش كه ما مى‏يابيم كه قبول شكل و ترك شكل را به آسانى كند، جهتش آن است كه اجزاى مائى و هوائى با آن آميخته است، و بايد دانست كه آتش بسيط را نتوان ديد، چه او را رنگ نبود براى آن كه رنگ تابع مزاج است و اين آتش كه نزديك ماست براى آن مرئى مى‏شود كه آتش صرف نيست بل آميخته است به اجزاى ساير عناصر و از اين جهت است كه هر جا اين آتش قوى‏تر است شفاف‏تر است همچنان كه در شعله‏ها مشاهده مى‏شود چه آنچه اصل شعله باشد شفاف‏تر بود تا حدّى كه سايه اندازد و اصل شعله هيچ سايه نياندازد .

اما راجع به عنصر آتش‏ كه چگونه داخل در تركيب اجسام مى‏شود بحث‏ها و مناقشات خيلى زياد در كتب علمى قديم ديده مى‏شود كه مبنا و اساس همه آنها يك سلسله فرضيات و نظريات فلسفى توأم با بعضى مشاهدات و تجربيات علمى بوده است. دنباله اين مباحثات تا قرن هيجدهم ميلادى در اروپا كشيده شده و حتى بوفون طبيعى‏دان معروف فرانسوى كه شهرت جهانى دارد همان فرضيات را اساس نوشته‏هاى خود قرار داده است؛

استفاده از عنصر آتش در انسان

فلوطرفس توجّه فراوانى به عنصر آتش‏ داشت در تعریف عنصر آتش بد نیست به سخنان وی سری بزنیم او معتقد بود كه انسان عبارت است از اجزاء آتشى كه در هيكل او سريان دارد زيرا خاصيت آتش اشراق و حركت است، و خاصيت نفس انسانى نيز ادراك و حركت اختيارى است، و ادراك از جنس اشراق است و بدين وسيله ثابت مى‏گردد كه نفس عبارت از آتش است و قول پزشكان كه گفته‏ اند:
حرارت غريزى تدبيرگر بدن است» اين مطلب را تأييد مى‏كند شود، در كيفيت و چگونگى آن شى‏ء نيز زيادتى حاصل مى‏شود. مثلا هرگاه در عنصر آتش‏ زيادتى حاصل شود و از نظر كميت به مقدار آن افزوده گردد، در اين هنگام اگر قطعه آهنى در آن آتش انبوه قرار گيرد، به سرعت شگفت‏انگيز و در زمانى غير محسوس تفتيده مى‏گردد؛ ولى اگر همان قطعه آهن را در آتش ديگر كه از حيث مقدار به مراتب كم‏تر از آتش اول است بيافكنند، براى تفتيده شدن، به زمانى بيش از زمان اول نيامند است؛ درحالى‏كه تماس قطعه آهن با آتش در هر دو صورت يكسان است. يعنى تماس آن قطعه آهن با آتش انبوه از حيث حجم بيش از تماس آن قطعه آهن با آتش قليل نيست؛ زيرا تماس قطعه آهن با آتش در حجم معين و اندازه محدودى انجام مى‏گيرد و در اين‏گونه تماس، انبوهى و كمى آتش موجب تفاوت در تماس نمى‏شود. «1»
با توجه به اين مقدمات و بررسى بيش‏تر در مثال مزبور به روشنى معلوم مى‏شود كه آتش انبوه از حيثيت كيفيت شديدتر از آتش قليل است؛ و به اين ترتيب مفاد قاعده مورد بحث ثابت مى‏شود.
برخى در مقام انكار برآمده و گفته‏اند: در مورد مثال مزبور، يا هر مثال ديگرى كه مانند آن باشد، آتش انبوه از حيث كيفيت، شديدتر از آتش قليل نيست؛ بلكه فقط از جهت مقدار و كميت بيش‏تر است؛ و سبب شدت را در آتش انبوه كيفيت آن ندانسته بلكه تدارك اجزاء بعيد آن را سبب شدت پنداشته‏اند. به اين ترتيب كه گفته‏اند:
هرگاه در اجزاء نزديك آتش انبوه، انفعالى رخ دهد، اجزاء بعيد آتش آن انفعال و تدارك مى‏كنند و از پيشرفت انفعال جلوگيرى به عمل مى‏آيد. درحالى‏كه در آتش قليل اين تدارك انجام نمى‏شود و انفعال افزايش مى‏يابد و قهرا از شدت آتش كاسته‏

مى‏شود و اين از آن جهت است كه فاعل در طبيعيات را منفعل مى‏دانند و در اين مقام مثالى ذكر كرده‏اند:
هرگاه شخصى در آب سرد انبوه فرو رود، از شخصى كه در آب سرد قليل فرو رود، احساس سردى بيش‏ترى مى‏كند، و اين نه از آن جهت است كه كيفيت در آب انبوه شديدتر است، بلكه از جهت آن است كه هنگام فرورفتن در آب قليل، اجزاء آب كه مجاور بدن است در اثر حرارت بدن انسان، گرما را مى‏پذيرد و به علت قلّت اجزاء آب، آن گرمى جبران نمى‏شود. در نتيجه شخص منغمر در آب احساس سردى كمتر مى‏نمايد. درحالى‏كه هنگام فرورفتن در آب انبوه، اگرچه اجزاء آب كه مجاور بدن شخص است، در اثر حرارت بدن گرما مى‏پذيرد، ولى اجزاء انبوه آب آن حرارت را جبران مى‏كند و در نتيجه شخص منغمر در آب، احساس سردى بيش‏ترى مى‏نمايد و به اين ترتيب شدت را در آب انبوه يا آتش عظيم از ناحيه كيفيت آن نمى‏دانند، بلكه شدت را از ناحيه مقدار و كميت آن مى‏پندارند.

______________________________

(1). شفا، بخش طبيعيات، ص 117.

منابع:

  • بلوطوخارس 44
  • ابن مطران، اسعد بن الياس، بستان الأطباء و روضة الألباء، 1جلد، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى – تهران، چاپ: اول، 1386 ه.ش.
  • الاربعين فى اصول الدين، فخر الدين رازى، حيدرآباد دكن 1353 ه، ص 265.
  • جرجانى، اسماعيل بن حسن، اصول و مبانى نظرى طب سنتى، 1جلد، دانشگاه علوم پزشكى ايران – تهران، چاپ: اول، 1383 ه.ش.
  • ابن سينا، حسين بن عبد الله – مترجم: مسعودى، على رضا، ترجمه قانون در طب، 1جلد، مرسل – كاشان، چاپ: اول، 1386 ه.ش.
  • عيار دانش، ص 149، مؤلف على نقى بهبهانى، متوفى 1305
    ناظم، اسماعيل، طب و فلسفه علوم طبيعى، 1جلد، دانشگاه علوم پزشكى ايران – تهران، چاپ: اول، 1387 ه.ش.
  • قانون در طب (کلیات) ؛ ص298

 

حکیم رضی

5/5 - (1 امتیاز) آیا این پادکست مفید بود؟

دائرة المعارف صوتی طب و پزشکی

دائرة المعارف صوتی طب و پزشکی ضربان سلامت یک فرهنگ و دانشنامه صوتی است که بوسیله آن شما میتوانید اطلاعات مفیدی همچون معانی اصطلاحات طب کهن و پزشکی و همچنین مفاهیم مفیدی همچون طریقه درمان و شناخت امراض را بیاموزید در این طب کست به یکی از مواردی که مورد نیاز شماست اشاره شده است که با شنیدن آن میتوانید دانش و علم خویش را گسترده تر نمائیید .

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *